ده روزگی ملیکا
قشنگ مامان وقتی آفتاب ده روزگیت طلوع کرد لباساتو ژوشیدم و همراه با بابایی و آقاجون رفتیم سازمان طب کار که واست دفترچه بیمه بگیریم اونجا خیلی شلوغ بود و دیر نوبت ما شد ولی خوشبختانه تو خواب بودی و مامان و اذیت نکردی بعد رفتیم مرکز بهداشت من و تو تنهایی.وقتی رفتیم تورو گذاشتم رو ترازو تا وزن بشی.وزنت دو کیلو و 800 گرم بود بعد خاله خدیجه اومد اونجا و با هم برگشتیم خونه مامان جون. ...
نویسنده :
مرمر
21:51